دردودل

اموزش"کار با پاپ ادز"popads"pop op"سیستم کسب درامد"سیستم کسب درامد پاپ اپ خارجی " ,


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 133
بازدید دیروز : 9
بازدید هفته : 175
بازدید ماه : 222
بازدید کل : 26949
تعداد مطالب : 1171
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1

مشاهده چت روم

RSS

وبلاگ اتوماتیک (کپی )
وبلاگ اتوماتیک (کپی )

11 بهمن 1394

دردودل
ديشب هوا خيلي گرم بود مام طبق معمول تو حياط خابيديم

تموم شبو خاب مي ديدم دارم آب يخ درست مي كنم

خلاصه ساعتاي دو بود بيدار شدم ديدم آبجيمم بيداره اونم هلاكه از گرما

پاشديم رفتيم تو بالاخره آب يخو درست كرديمو اومديم دوباره بخابيم ديديم مامانو بابا هم بيدارن اونام منتظره آب يخن

بابام پاشد يه كم تو حياطو آب پاشيد ي كم خنك شد منو آبجيمم مسخره بازيمون گرفته بود نميخابيديم، بابام گفت بگيريد بخابيد تا هوا خنكه

چيزي ديگه نمونده بود به سحر كه خابمون بردو باز بيدار شديم

ما ي قراري داريم كه هر كي ديرتر بيدار بشه بايد پشه بندو جمع كنه واسه همين طبق معمول آبجيم صب اومد در بره كه يه صدايي اومد كه مي گفت يالا (يا الله)، آبجيم نشست سرجاشو غش خنده و رف زير پتو

مام گيج خاب بيدار شديم ديديم بله آقايون اداره برق تو خيابون دارن لامپا رو درست مي كننو ....

آقا دسته جم رفتيم زير پتو داشتيم هلاك ميشديم

در همين حين مرده كه رف يادمون اومد بايد در بريم و فرار كنيم وگرنه پشه بند بايد جم كنيم اين بود كه من موندمو ي پشه بند

فردا ظهر ساعت 2 تشريف بياريد چت باكس خوشال ميشيم

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:










نوشته شده توسط خانمی در ساعت 18:40

به وب سایت من خوش امدید
ایمیل مدیر :



صفحه نخست | پست الکترونیک | آرشیو مطالب | لينك آر اس اس | عناوین مطالب وبلاگ | تم دیزاینر

.::