اموزش"کار با پاپ ادز"popads"pop op"سیستم کسب درامد"سیستم کسب درامد پاپ اپ خارجی " ,


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 15
بازدید دیروز : 52
بازدید هفته : 67
بازدید ماه : 366
بازدید کل : 27093
تعداد مطالب : 1171
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1

مشاهده چت روم

RSS

وبلاگ اتوماتیک (کپی )
وبلاگ اتوماتیک (کپی )

9 بهمن 1394

بیوگرافی علائم شیطان پرستی
        شیطان پرستی و فراماسونری ، نمادها و کتب (1)
         

شیطان پرستی و فراماسونری ، نمادها و کتب (1)شیطان پرستی و فراماسونری ، نمادها و کتب (1)

 آشنایی باعلائم شیطان پرستی وچگونگی ترویج این آیین وشناخت...درادامه مطلب






نوشته شده توسط خانمی در ساعت 10:2

9 بهمن 1394

داستان واقعی ازدواج جن و انسان

این داستان  بر گرفته از کتاب “دانستنیهایی درباره جن”

تالیف حضرت حجته السلام والمسلمین حاج شیخ ابوعلی خداکرمی

ماجرایی واقعی درباره ی ازدواج جن با انسان نقل شده که از این قرار است:



ماجرایی در تاریخ ۱۳۵۹ شمسی مطابق با ۱۹۸۰ میلادی ماه آوریل بوقوع پیوست، که اهالی کشور مصر به شهرهای نزدیک و روستا های مجا ور را به خود معطوف داشت ، و آنرا نویسنده معروف ، استاد اسماعیل ، در کتاب خود به نام ((انسان و اشباح جن)) چنین می نویسد:

مرد ۳۳ ساله ای ، به نام عبدالعزیز مسلم شدید ، ملقب به <ابوکف> که در دوم راهنمایی ترک تحصیل کرده بود ، به نیروهای مسلح پیوست و در جنگ خونین جبهه ی کانال سو ئز ، به ستون فقراتش ترکش اصابت کرد واین مجروحیت او منجر به فلج شدن دو پایش گردید ، نا چار جبهه را ترک کرده به شهر خود بازگشت تا در کنار مادر و برادرانش با پای فلج به زندگی خود ادامه دهد. در همان شب اول که از غم و اندوه رنج می برد، ناگاه زنی را دید که لباس سفید و بلندی پوشیده و سر را با پارچه سفیدی پیچیده، در اولین دیدار او همچون شبحی که بردیوار نقش بسته مشاهده کرد.زمانی نگذشت که همان شبح در نظرش مانند یک جسم جلوه نموده ، و به بستر (ابوکف) نزدیک شد و گفت:ای جوان اسم من (حاجت ) است و قادر هستم به زودی بیماری تو را درمان نمایم . لکن به یک شرط که با دختر من ازدواج کنی. ابوکف جوابی نداد ، زیرا که وحشت ، قدرت بیان را از اوگرفته بود و اورا در عرق غوطه ورکرده بود. زن دوباره سخن خود را تکرار نمود ه اضافه کرد که من از نسل جن مومن هستم و قصد کمک به شما و به نوع انسانها را دارم ، و در همین حال از دیواری که بیرون آمده بود ناپدید شد .


ابو کف این قضیه را به کسی اظهار نکرد زیرا می ترسید او را به دیوانگی متهم سازند . باز شب دوم دوباره(حاجت) آمد و تقاضای شب اول را تکرار کرد ، ابو کف نتوانست جواب قاطعی بدهد . شب سوم باز آمد و گفت: تنها کسی که میتواند خوشبختی تو را فراهم کند دختر من است ، ابو کف مهلت خواست که در این خصوص فکر کند ، بعد تصمیم گرفت که اول شب ، در اتاقش را از داخل قفل کند و به رختخواب برود تا کسی نتواند وارو شود اما یکدفعه دید ( حاجت) ودخترش از درون دیوار عبور کردند و نزد او آمدند و تا صبح با او مشغول شب نشینی بودند . در همان شب وقتی که ابوکف به چهره ی دختر نگاه کرد ، دید چهره ی جذاب ،بدن لطیف قد کشیده ، گردن بلند و مثل نقره می درخشید.رو کرد به (حاجت ) و گفت: ((من شرط شما را پذیرفتم )) ، (حاجت) وسیله ی عروسی را فراهم کرد . شب بعد با موسیقی و ساز و دهل عروسی را انجام دادند، در حالی که کسی از انسانها آن آواز را نمی شنیدند ، عروس را با این وضع وارد خانه کردند .(حاجت)عروس و داماد را به یکدیگر سپرد و از خانه بیرون رفت هنوز داماد عروسش را در بستر به آغوش نکشیده بود که احساس کرد پاهایش جان گرفته است

.روز بعد هنگامی که مادر و برادران متوجه شدند که (ابوکف )سلامتی خود را بازیافته و با پای خود راه می رود خوشحال شدند لیکن او سر را به کسی نگفت.این شادی بطول نینانجامید،زیرا که به زودیروش و رفتار ابوکف تغییر کرد او در اتاقش می نشست و بجز موارد محدود بیرون نمی آمد.تمام کارهای لازم را مانند غذا خوردن و استحمام را همانجا انجام می داد ،تمام روز و شبش را در پشت در سپری کرد.آخرالامر برادران متوجه شدندکه او با کسی که قابل رویت نیست صحبت می کند. گمان کردند که عقلش را از دست داده ،اما او با عروس زیبایش در عیش و نوش و خوشبختی بود






نوشته شده توسط خانمی در ساعت 10:2

9 بهمن 1394

بیوگرافی شیطان

شیطان کیست؟(همراه بامنابع معتبر)

- اولین كسى كه عبادت و بندگى او، فرشتگان را به تعجب در آورد!
- اولین كسى كه به خداى خود اعتراض كرد.(10)
- اولین كسى كه شبیه شدن به دیگران را مطرح و مردم را به آن تشویق كرد.(11)
- اولین كسى كه كه سحر و جادو كرد و آن دو را به مردم یاد داد.(12)
- اولین كسى كه براى زیبایى ، زلف گذاشت .(13)
- اولین كسى كه شبیه شدن به دیگران را مطرح و مردم را به آن تشویق كرد.
- اولین كسى كه نقاشى كرد و چهره كشید.(14)
- اولین كسى كه آتش حسدش شعله ور شد.(15)
- اولین كسى كه به ناحق مخاصمه و جدال كرد.
- اولین كسى كه خداى تعالى به او لعنت نمود( و از ناراحتى فریاد كشید.(16)
- اولین كسى كه به خدا كفر ورزید.(17)
- اولین كسى كه گریه دروغى نمود.(18)
- اولین كسى كه عبادت و خلقت خود را ستود.
- اولین كسى كه صورت هاى مجسمه و بت را ساخت .(19)

برای دیدن کامل مطلب همراه منابع به ادامه ی مطلب مراجعه کنید






نوشته شده توسط خانمی در ساعت 10:2

9 بهمن 1394

ولايت فقيه

ولايت فقيه را با دليلى ساده و قابل فهم براى همگان اثبات كنيد.

ولايت فقيه را با دليلى ساده و قابل فهم براى همگان اثبات كنيد.

بيان دليلى روشن براى اثبات ولايت فقيه كه براى همگان قابل فهم باشد مقدمه اى را لازم دارد;

نيازمنديهاي قانون (تفسير ـ تطبيق ـ اجرا)

خداى متعال براى اداره جامعه احكامى را نازل فرموده كه در بسيارى از موارد نياز به شخصى دارد كه آنها را تفسير و تبيين كند همانطور كه تمام قوانين دنيا چنين اند، گو اينكه تلاش قانونگذاران اين بوده كه آنها را روشن بيان كنند ولى به علت ويژگىها و نارسايىهاى زبان، گاه مقررات نياز به تفسير دارند.

افزون بر اين براى تطبيق احكام بر مصاديق و موارد آنها نيز گاه ابهاماتى وجود دارد; يعنى اينكه آيا فلان حادثه خاص، مصداقى از اين قانون خاص است، يا مصداقى از قانون ديگر، اين امر مشكل ديگرى در راه اجراى قانون است كه در تمام قوانين دنيا وجود دارد.

پس از تفسير قانون و تعيين مصداق آن، نوبت به اجرا مىرسد. هر قانونى نياز به مجرى دارد براى اداره يك جامعه براساس احكام و قوانينى خاص بايد فرد يا افرادى باشند كه بتوانند اين سه مسؤوليت را به عهده بگيرند.

ادامه ی این مطلب رادرادامه مطلب مشاهده کنید






نوشته شده توسط خانمی در ساعت 10:2

9 بهمن 1394

داستان بسیاربسیارجالب

مطلبی برای استفاده خودمان

این مطلب راحتما بخوانید

صل داستان ذیل، از نویسندگانی ناشناس به دستمان رسیده که با اندکی تصحیح، تلخیص و ویرایش به حضورتان تقدیم می گردد.

انصافا بسیار زیباست گفتم حیف است که برای دوستان مخاطبم نفرستم
 

داستان را به صورت فایل های صفحه آرایی شده به پیوست ارسال نموده ایم.

یادآور می شوم داستان به قلم بنده نیست 

 
 -----------------------------------------------------------------------------------------------


راز خوشبختی


زن وشوهری بیش از 60 سال با یکدیگر زندگی مشترک داشتند. همه، آنها را خوشبخت می‌دانستند و محبتشان نسبت به یکدیگر را ضرب المثل کرده بودند. آن‌ها همه چیز را به طور مساوی بین خود تقسیم کرده بودند. در مورد همه چیز با هم صحبت می‌کردند و هیچ چیز را از یکدیگر مخفی نمی‌کردند؛ مگر یک چیز: یک جعبه کفش در بالای کمد پیرزن بود که از شوهرش خواسته بود هرگز آن را باز نکند و در مورد آن هم چیزی نپرسد.

در همه‌ی این سال‌ها پیرمرد آن را نادیده گرفته بود و در مورد جعبه فکر نمی‌کرد. اما بالاخره یک روز پیرزن به بستر بیماری افتاد و پزشکان قطع امید کردند.

در حالی که با یکدیگر امور باقی را رفع و رجوع می‌کردند، پیرمرد جعبه‌ی کفش را از بالای کمد آورد و نزد همسرش برد. پیرزن تصدیق کرد که وقت آن رسیده همه چیز را در مورد آن جعبه به شوهرش بگوید. از او خواست تا در جعبه را باز کند.

وقتی پیرمرد در جعبه را باز کرد، دو عروسک بافتنی و دسته‌ای پول بالغ بر 5 میلیون تومان پیدا کرد.

پیرمرد در این‌باره از همسرش سوال کرد.

پیرزن گفت: «هنگامی که ما قول و قرار ازدواج گذاشتیم، مادر بزرگم به من گفت که راز خوشبختی زندگی مشترک در این است که هیچ وقت مشاجره نکنید. گفت که صبر، یکی از پایه های سازندگی ازدواج است. گفت که هرچقدر صبر کنی، خدای بزرگ اجر بزرگتری به تو خواهد داد. او به من گفت که هر وقت از دست تو عصبانی شدم، هیچ نگویم و یک عروسک ببافم و تو را ببخشم. من به توصیه‌ی مادربزرگم گوش کردم. اوایل زندگی، خیلی برایم سخت بود؛ اما کم کم، بخشیدن دیگران برایم راحت‌تر شد. به خاطر آن بخشش‌ها، خدا سال‌ها زندگی شیرینی را به من عطا کرد، روحیه‌ام لطیف‌تر می‌شد و توانستیم فرزندان خوبی تربیت کنیم.»

پیرمرد به شدت تحت تاثیر قرار گرفت. تمام سعی خود را به کار برد تا اشک‌هایش سرازیر نشود اما نتوانست. به این نکته دقت کرد که فقط 2عروسک در جعبه بودند. پس همسرش فقط 2 بار در طول تمام این سال‌های زندگی و عشق از او رنجیده بود. از این بابت در دلش شادمان شد ...

سپس به همسرش رو کرد و گفت : «عزیزم، خوب، این در مورد عروسک‌ها بود. ولی در مورد این همه پول چطور؟ این‌ها از کجا آمده؟»

پیرزن در پاسخ گفت : «آه، عزیزم، این پولی است که از فروش بقیه عروسک‌ها به دست آوردم»
 

تصحیح و تلخیص: حجت حاجی کاظم
  H.Hajikazem2@Gmail.com


 






نوشته شده توسط خانمی در ساعت 10:2

9 بهمن 1394

درس اخلاق

دروس اخلاق

امیدوارم ازفصل گذشته کمال استفاده روبرده باشید...

فصل دوم مختصرتراز فصل اول است درعوض با ارزش تر...

فصل دوم :قوه ی عاقله 


جربزه در لغت به معناى شهامت و زیرکى است، ولى در اصطلاح علم اخلاق عبارت است از: افراط در فکر و تعقل، و خروج از حد اعتدال، به طورى که ذهن انسان در یک جا تمرکز پیدا نکند و همیشه ابداع شبهه نموده و در امور دقیقه برخلاف واقع، بسیار دقت و تأمل کند. مبتلاى به جربزه در امور عقلیه، چه بسا به فساد عقیده و الحاد مى رسد و گاهى منکر تمام حقایق موجودات مى شود، مثل سوفسطاییه که مى گویند:
هیچ چیز در عالم، حقیقت و واقعیت ندارد و هر چه هست، خیال ما است..............

بقیش در ادامه ی مطلب است کلیک کنید........................................






نوشته شده توسط خانمی در ساعت 10:2

8 بهمن 1394

GTA LIBERTY CITY
جی‌تی‌ای: شهر آزاد – Gta Episode From Liberty City Pc Game

 

 

توضیحات بازی: آماده شوید تا جدیدترین سری از بازی های پرطرفدار GTA را بگونه ای که تاکنون هرگز نظیر آن را ندیده اید تجربه نمایید! این نسخه از بازی پیش از این بصورت انحصاری برای کنسول PC و PS3 عرضه شده بود، سرانجام پس از مدتها انتظار در تاریخ ۱۳ آپریل ۲۰۱۰ برای علاقمندان این بازی برروی پلتفرمهای Xbox 360  نیز منتشر گردید. این نسخه از بازی شامل کاراکترهای جدید، اسلحه های پیشرفته و جدید، نبردهای آنلاین چندنفره جدید و دو داستان جدید با گرافیک و افکتهای ویژه عالی می باشد، این دو داستان تحت عنوان های The Lost and Damned  و  The Ballad of G4y Tony می باشند که درآنها بصورت مستقل با دو شخصیت متمایز وارد دنیای شهر Liberty City می شوید.

گیم پلی این بازی بیشتر شبیه به San Andreas است که در آن کارهای عجیب زیادی مثل پرش با چتر از هلی کوپتر، پرش از ماشین بر روی قطار و … انجام می دهید،  اسلحه های جدیدی نیز به این عنوان اضافه شده اند، از جمله یک سلاح با قابلیت شلیک ۲۰۰ گلوله و بمب هایی با قابلیت انفجار از راه دور. نکته مهم در مورد این نسخه تکمیلی این است که خود مستقل می باشد و نیازی به نصب و داشتن نسخه اصلی بازی Grand Theft

Auto IV را برای استفاده از این نسخه را نخواهید داشت.

 

 

دانلود در ادامه مطلب نسخه تست شده توسط وبلاگ جی تی آ






نوشته شده توسط خانمی در ساعت 20:35

8 بهمن 1394

GTA IV برای کامپیوتر
دوستان عزیز امروز بازی فوق العاده ی gta iv

رو واستون قرار میدم امیدوارم لذت ببرید :

 

 

دانلود در ادامه مطلب:

 






نوشته شده توسط خانمی در ساعت 20:35

8 بهمن 1394

Grand Theft Auto Vice City
دانلود بازی زیبا و خاطره انگیز جی تی آی 4 با حجم فقط 227 مگایایت :

دانلود در ادامه مطلب:






نوشته شده توسط خانمی در ساعت 20:35

8 بهمن 1394

Grand Theft Auto San Andreas
سلام به همه ی دوستان خاطره باز با بازی های جی تی آی :

بعد از یه مدت طولانی میخوام وبلاگ رو راه بندازم واسه همین واسه شروع دانلود دو بازی پر طرفدار و خاطره انگیز Grand Theft Auto Vice City یا همون جی تی آی 4 و همچنین Grand Theft San Andrias رو واستون میذارم:

 

 

گرند دفت اوتو: سن آندریاس همچنین در ایران شناخته شده با نام اتومبیل‌دزدی بزرگ: سَن اَندریاس (به انگلیسی: Grand Theft Auto: San Andreas) یک بازی رایانه‌ای غیرخطی در مجموعه بازی‌های اتومبیل‌ دزدی بزرگ است.سرقت مشهور اتومبیل سن اندریاس پنجمین بازی از سری بازی های جی تی ای و یک بازی به سبک ماجراجویی است.این بازی در اصل برای پلی استیشن ۲ ساخته شده بود ، که بعد ها برای پی سی و ایکس باکس نیز طراحی شد. مانند بازی های دیگر مجموعه سرقت مشهور اتومبیل، سن اندریاس نیز متشکل از عناصر رانندگی، سوم شخص (شخصیت اصلی), گیم پلی جهان آزاد، که اجازه می دهد بازیکن بیش از هر بازی دیگری آزادی عمل داشته باشد.یکی از توانایی های جالب این بازی این است که می توانید درطول بازی رفقایی برای خود پیدا کنید.در این بازی بایک دختر دوست می شوید به نام Denis Rabinson که قادر خواهید بود آن را به گردش و رستوران ببرید.در این صورت می توانید کلید ماشین دوستانتان را گرفته و اگر دوستی تان به صد در صد رسیداو برای شما یک دست لباس خواهد خرید.این بازی متنوع و بسیار طولانی می باشد.در صورت تمام کردن بازی می توانید به داخل شهر برگردید و مناطق مخفی را پیدا کنید.در ابتدای بازی ماموریت های خیلی ساده را بر عهده می گیرید اما هر چقدر که جلوتر می رویدماموریت ها مشکل تر و پیچیده تر می شوند.شما می توانید علاوه بر مٱموریت هایی که در بازی به شما داده می شود با دزدیدن ماشین های پلیس،آتش نشانی،آمبولانس یا تاکسی با آنها کار کنید و پول دربیاورید؛مثلا اگر ماشین یا متر یا چیز های پلیسی وجنگی دیگری را بدزدید می توانید مٱموریت های پلیسی را انجام دهید.در طول بازی می توانیدلباس و کفش و عینک و حتی گردن بند و ساعت خریداری کنید ویا به آرایشگاه و مغازه ی خال کوبی و حتی به قمارخانه بروید و اگرCJگرسنه اش شد در رستوران هاغذاهای متنوع بخرید .در مسابقه ی اسب سواری شرط بندی کنید یا به ورزش هایی چون بسکتبال وبوکس وشنا و… بپردازید.

نام او کارل و نام خوانودگی اش جانسون است.او یک سیاه پوست است و در اوایل بازی بدنی استخوانی دارد.دوستانش زیاد به او احترام نمی‌گزارند.اهل دود و دم نیست و از سیگار و مواد مخدر دوری میکند. کمی دست و پا چلفتی است و از وضع مالی خوبی برخوردار نیست. ولی در اواخر بازی تبدیل به انسانی قابل احترام کار بلد و سرمایه دار می شود.

 دانلود و توضیحات در ادامه مطلب  :

 






نوشته شده توسط خانمی در ساعت 20:35

8 بهمن 1394

پاییز تنهایی

 

اینقد میشینم پای تو از پا بیفتم

 

حرفایی که باید میگفتم رو نگفتم

 

ترسم از اینه قسمت من هستی یا نه

 

دل بستمو تو مثل من دل بستی یا نه

 

تنها دلیل حسرت این مرد بودی

 

من بی تو تنها بودم و خونسرد بودی

 

هرگز نشد باور کنم دستاتو دارم

 

حتی نمیتونم بگم دوست ندارم

 

زدم باز زیر بارونو شب سرد خیابونو

 

بیاد هر دوتا مون دلم خیلی برات تنگه

 

هوای سرد پاییزی چه روزای غم انگیزی

 

کجا اشکاتو میریزی که اینجوری دلم تنگه

♫♫♫

گاهی واسه جبران این تنها شدن نیست

 

دستایی که حق دارم بگیرم حق من نیست

 

من با نگات از خیر آرامش گذشتم

 

آرامشی که بی تو دنبالش نگشتم

 

میترسم از اینکه تو خاطرت نباشم

 

اسمم که از یادت بره باید جدا شم

 

خواستم بمونی و ببینی چی کشیدم

 

پس لا اقل تو این یدون رو سفیدم

ترانه سرا : حمید خلف بیگی

مهدی یغمایی






نوشته شده توسط خانمی در ساعت 15:58

8 بهمن 1394

خیانت

گرسنه ات گذاشتم تا حریصت کنم ، اما نمیدانستم یک عاشق گرسنه بی تحمل که شود به هر قلبی چنگ میزند!!!!








نوشته شده توسط خانمی در ساعت 15:58

8 بهمن 1394

جیگری

 






نوشته شده توسط خانمی در ساعت 15:58

8 بهمن 1394

my thought

As days go by, my feelings get stronger

To be in your arms, I can’t wait any longer

Look into my eyes &you will see that it’s true

Day & Night my thoughts r of u.







نوشته شده توسط خانمی در ساعت 15:58

8 بهمن 1394

دل میرود ز دستم
دل میرود ز دستم صاحب دلان خدا را
دردا که راز پنھان خواھد شد آشکارا
کشتی شکستگانیم ای باد شرطه برخیز
باشد که بازبینیم ديدار آشنا را
ده روزه مھر گردون افسانه است و افسون
نیکی به جای ياران فرصت شمار يارا
در حلقه گل و مل خوش خواند دوش بلبل
ھات الصبوح ھبوا يا ايھا السکارا

حافظ







نوشته شده توسط خانمی در ساعت 15:58

به وب سایت من خوش امدید
ایمیل مدیر :



صفحه نخست | پست الکترونیک | آرشیو مطالب | لينك آر اس اس | عناوین مطالب وبلاگ | تم دیزاینر

.::